۱۳۸۲/۰۱/۲۷

falling dawn

فروردین 1380 خیابان جردن , برج افرا

خانم منشی : خیر قربان , بنده گفتم بهشون , چرا متوجه نمیشین ؟ میگن اقتصادی نیست .نمیدونم , شما که متوجه نمیشین , گوشی خدمتتون با مدیر عامل شرکت صحبت کنین . جناب گوشه گیر , آقای شریفی مدیر قسمت رایانه شرکت ماهان شتر پشت خطن .
گوشه گیر : سلام قربان . شوخی میفرمایید , نه با این شرایط که شما میگید برای ما صرف نمیکنه . نه قربان من موتوری شرکتو هم با این شرایط نمیفرستم ماهان ....

فروردین 1381 ستارخان , ساختمان بهنوش

مشتری : گوشه گیر خان , این هندیم کیفیتش خیلی بد بودا .
گوشه گیر : چشم خانم اونو پولشو با ها تون حساب نمیکنم . میخواین ایندفعه که علی میاد بدم این جیمز باند جدید رو براتون بیاره . کیفیت , دی وی دی , خش هم نداره خیالتون راحت باشه .کل فیلما رو همون یه هفته حساب میکنم .

فروردین 1382 امام حسین , خیابان شهرستانی

مشتری : بابا مگه من هشتصد تومن طی نکرده بودم ؟ واسه چی هزار تومن ورداشتی ؟
گوشه گیر : اولا گفتی شهرستانی نگفتی کجای خیابون که . حالا که اینجا رسیدیم می گی آخر خیابون .ثانیا گفتی عجله داری , کلی آرتیست بازی واست در آوردم . ثالثا بابا جون بچه هات آقایی کن این دویست تومنو بده دیگه .زور به اونجات میاد ما دو زار بیشتر بگیریم لوطی .

فروردین 1383 .........................

اصغر دیزل : بابا گوشی جون گندشو دیگه در آوردی . من و بقیه بچه ها تو بند پول رو هم گذاشتیم واست از تعاونی زندان شوما خریدیم اون جورابای بیصاب مردتو بشوری . بابا حتما باید بریم وکیل بندو بیاریم .آخه گوت بزنن خودت نمیشوریشون خوب بده به این جعفر گه مال, ما یه پولیم بهش میدیم برات بشوره . بابا اینجا شده زندان با اعمال شاقه . خفه شدیم از بوگند . در بیار اون لجنا رو دیگه .
گوشه گیر : برو بابا حال نداری !


هیچ نظری موجود نیست: