۱۳۸۲/۰۲/۳۱

هذيان

يه چيزی مثل خوره , داره از تو, وجودمو ميخوره .
صدای دندوناشو ميشنوم .قرچ....قرچ...
احساس عجيبی دارم . قلبم درد ميکنه .گاهی جون ميکنه که از سينم بياد بيرون , گاهيم خاموشه , جوری که وجودشو حس نميکنم .
گاهی تهی ام خلا دارم . گاهی پر ام .
احساس مريمو دارم , وقتی بدون هم آغوشی باردار شد .
احساس ميکنم حاملم .ويار دارم . دلشوره دارم . شايد دارم بچه دار ميشم . یه عیسی !!
شايدم باد باشه . خيلی بهم فشار مياره . ميترسم طاقت نيارم . بترکم . و بعد ببينم که هيچی نبوده . واقعا باد بوده .
صدای دندوناشو ميشنوم : قرچ....قرچ....
صدای دندونايی رو که دارن مغزمو ميخورن . کتابهايی که خوندم . آهنگهايی که بلدم .قرچ....قرچ....
عجب دندونای تيزی داره .چه راحت ميخوره , کتابهايی رو که من چه سخت خونده بودم .چه راحت ميخوره انديشمو , خاطراتمو .
همه چيزمو داره میگيره . برا چی ؟!!
برای اون کودک . برای اون تو راهی . حالا اگه باد بود چی ؟ اگه هوا بود چی ؟
آهای مرد جواب خودتو چی ميخوای بدی ؟
خوبه باز تو مثل مريم نبايد به همه جواب بدی . ولی جواب خودتو چی ميخوای بدی ؟
آهای يکی بياد جواب منو بده . اين حرومزاده مال کيه ؟ مال کدومتونه ؟ اين نطفه رو کی کاشته ؟
خدا ؟!! نه . ديگه زمان مريم نيست که مردم انقدر ساده باشن .اين کلک ديگه قديمی شده .
پس کار کيه ؟ کار هر کی هست بياد عقدم کنه .بياد بچشو با هم بزرگ کنيم .
چی ؟ بندازمش ؟!!
اگه انداختمش و بعد خالی شدم چی ؟ اگه پوچ بود چی ؟ اقلا اينجوری چند ماه ديگه فرصت دارم .
بازم اين صدای جويدن .بازم : قرچ....قرچ....
اين صدا آزارم ميده .
چقدر سوال . آخ که چقدر سوال دارم .
جواب کی رو بدم ؟ چی بگم ؟
جواب منو کی ميخواد بده ؟!! جواب منه گوشه گيرو .

هیچ نظری موجود نیست: