۱۳۸۲/۰۳/۰۹

خاکستر

قلمم خشک شد از بس که نوشتم برگرد
هرم آتيش غمت , قلبمو خاکستر کرد
ياد چشمای قشنگت دلمو مجنون کرد
دل بی غصه من درد تو رو باور کرد
تو که رفتی و نديدی , دل خون آلودم
چه شبايی تا سحر با غم عشقت سر کرد
دل بيچاره چو آلاله عاشق , اون روز
همه گلبرگهاشو پشت قدمت پرپر کرد
من صدف بودم و تو گوهر یکدانه من
ناز اشکام , سينه کاه گليتو مرمر کرد
آخرش در گرانمایه جدا شد از من
رفت و با گوهری خوش بر و رو شوهر کرد
شاهد گریه من بودی و بازم رفتی
اشک من جشن عروسيتو مزين تر کرد
قلمم خشک شد از بسکه نوشتم برگرد
هرم آتيش غمت , قلبمو خاکستر کرد

گوشه گير خرداد 1382

هیچ نظری موجود نیست: