۱۳۸۲/۰۳/۳۰

سيندرلا

- سيندرلا . عزیزم من يه ساعته اينجا يه لنگه پا وايسادم منتظر تو . پس کی ميای ؟
- ای بابا !! تو چقدر عجولی . خوب دارم آرايش ميکنم . ميدونی امشب خيلی ها ميان . جشن توپی ميشه .
- عزيزم , من دستم درد گرفت ! حداقل بيا اين کفشای بلورتو بگير . يه ساعته برقشون انداختم , دستم گرفتم که بيای بپوشيشون .
- چی ؟!! اون کفش بلوريا ! بابا بی خيال شازده ! اونا ديگه دمده شده !! تو چقدر عقبی !
- عزيزم دمده يعنی چی ؟ اينا کلی خاطره دارن واسه منو تو . مگه يادت رفته جريان اين کفشها رو . من با همينا بود که تو رو پيدا کردم .
- ای وای , اين شازده دوباره زد تو کار نوستالوژی !! بابا بی خيال نميشی تو این داستانتو . خوب گيرم که من و تو اين جوری همديگرو پيدا کرديم . خوب الان کلی از اون موقع گذشته, اين آشغالام ديگه دمده شدن . حالا من ملاحظه تو رو میکنم نميندازمشون دور !!
- خوب , چه ميدونم هر کفشی دوست داری بپوش . فقط بجنب . راستی اين پرستار بچه هم که نيومده . بچه رو ميخوای ببريم ؟
- نه عزيزم . بچه رو که نميتونيم ببريم !!
- خوب پس چيکار ميکنيم ؟
- ای بابا ! اين شاهزاده من هم بعضی موقع ها خنگ خنگ ميشه ها ! نابغه ! خوب تو ميمونی نگهش ميداری ديگه !!
- من !!! مگه قرار نيست با هم بريم ؟
- خوب پس عمه من ؟!! اگه تو بيای پس که بچه رو نگه داره عزيزم ؟! من که نميتونستم دعوت " ادواردو " قبول نکنم . ميتونستم ؟ خوب فکر کردم تو ميمونی بچه رو نگه ميداری ديگه !
- ممنون . خدا سايه محبت های شما رو از سر من کم نکنه !!
- لوس نشو ديگه ! عوضش اگه زود برگشتم و حال داشتم . امشب سور پريزت ميکنم !!
- باشه عزيزم . برو . خوش بگذره !

نتيجه گيری ضد فمينيستی : خاک تو سر زن ذليلت کنن !! شاهزاده .
نتيجه گيری تاريخی : هميشه افسانه ها با خوبی و خوشی تموم نميشن .
نتيجه گيری گوشه گير : من شازده که نيستم گوشه گيرم ..... تا عمر دارم , زن نميگيرم

هیچ نظری موجود نیست: