قسم
قسم به پاکی محراب و جايگاه سجود
قسم به عرصه ی بی انتهای عرش وجود
به حرمت تب خورشيد و ناله ی شب بوم
قسم, که هرچه نوشتم, به جهد عشق تو بود
چه شام ها, که به سر برده ام به درد فراق
چه روزها , که فغان کرده ام ز چرخ کبود
گهی به جور مرا رانده ای ز مکتب عشق
گهی به لطف مرا خوانده ای به درگه جود
بس است ای گل من, گاه لطف و گه تحقير
که سالهاست شدم خسته زين فراز و فرود
به آب ديده بشويم , کدورت از دل خويش
غبار کينه , بروبم , به آب جاری رود
غم نهان بزدايم , ز تار و پود دلم
گشايم از دل عاشق, قيود بود و نبود
گوشه گير خرداد 1382
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر