۱۳۸۲/۰۳/۱۹

سفر جادویی

سلام
ببخشید که یه چند روزی کرکره مغازه پايين بود .
گوشه گير طبق معمول اين چند وقته رفته بود سفر . الانم که برگشته انقدر حرف برای گفتن داره که نميدونه کدومو بگه .
از مسافرتی که تو ش سه بار تصادف کرد .
از خراب شدن پياپی ماشين در سفر .
از زيباييهای بی نظير شهسوار و جنگل سه هزار .
از آب و هوای فوق العاده و نابود کننده اونجا .
از سگای با حالش یا مرغای بانمکش .
از تموم کردن بنزين تو جاده .
از تموم شدن پول , آخرای سفر .
از طلبکاراييکه از دیشب که برگشته ولش نميکنن .
از دوستانيکه پانزدهم خردادتولدشون بود .
از دوستانیکه عزیزشون حدود یک هفته هست که بیهوشه .
يا از خودش .

بی خيال بالاخره انقدر وقت هست که همشو براتون تعريف کنه .

هیچ نظری موجود نیست: