۱۳۸۳/۰۲/۱۱

گفتگو

خارجی / روز/ محوطه جلویی یک ساندویچی در ستارخان

گوشه گیر در حالی که به ظاهر !! مشغول خوردن یک هات داگ است به حرفهای دو نفر که در میز کناری به غذا خوردن مشغولند گوش میدهد :
- عید چیکار کردی ؟
- عید که بابا خیلی خوش گذشت ! مصطفی زنگ زد گفت بیا کیش .منم گفتم خرجم زیاد میشه .پول هواپیمامو حساب کرد چها پنج روزم اونجا بودم دویست سیصد تومن خرجم کرد .
- خوش به حالت . پس حسابی حال کردی .
- آره . هفته پیشم با چند تا همکارا یه ماموریت ! رفته بودیم رامسر. حسابی خوب بود .
- راستی کفشت چقدر به پات میاد مبارکه.چند گرفتی ؟
- من که پول بالا این چیزا نمیدم . امیر دیروز زنگ زد . بچه با محبتیه!! گفت بیا یه سر اینجا . گفتم خودم که کار دارم یکی از آشنا ها رو میفرستم . گفت نه خودت بیا کار واجبت دارم !! منم رفتم دیدم دو جفت کفش از ترکیه سوغات برام آورده .
- بابا . دمت گرم . ببینم اوضات چطوره ؟ پس اندازم میکنی ؟
- آره هر چی در میارم دو سومشو میذارم کنار . ما که بیمه نداریم !!!
- آره به خدا .من خر که مثل تو عقل معاش نداشتم . الان آویزون بچه هام شدم .
- ببین این یارو میز بغلیه چشه ؟ زوم کرده رو ما !!!
- آره والله . مرتیکه ندید بدید !!!!

کی ؟ این یارو گوشه گیر ندید بدیده ؟ آره ؟!!!!

هیچ نظری موجود نیست: