۱۳۸۲/۰۷/۰۶

zoo

- عزیزم
- جونم
- الهی قربون اون چشمای میشی ات برم من .
الهی دور اون بینی عقابی ات بگردم .
الهی فدای اون پوست مثل کرگدنت !!!
قربون اون لب شتریت !!
فدای اون موهای پر کلاغیت .
قربون اون حرف زدنت طوطی من .
.........
- عزیزم .
- جونم قربونت برم .
- عزیزم بلیط خریدی اومدی دیدنم !!!!

۱۳۸۲/۰۶/۳۱

یاد بود

قابل توجه دوستان عزیزی که مایل به شرکت در مراسم ختم مرحوم ابراهیمی هستند :
مراسم ختم آن مرحوم در کانون توحید , واقع در میدان توحید , خیابان پرچم , در روز سه شنبه 1/7/82 از ساعت 14 الی 15:30 برگزار میگردد .
خدایش بیامرزد .

وداع

ماشینمو بیمه کرده بود . قسطی . بدون هیچ مدرکی .
منم مطابق معمول قسط ها رو به موقع نمیدادم .
خونشون که میرفتم آرش میگفت تو راهرو بلند حرف نزن بابام صداتو میشناسه میاد بالا سراغت !!!
وقتی تو بیمارستان تو کما بود میرفتم بالای سرش به شوخی میگفتم بذارین من صداش کنم به صدای من حساسیت داره .
واقعا هم یه جورایی به صدای من عکس العمل نشون میداد و کلی سر این قضیه شوخی میکردیم .
امروز اون دیگه بین ما و خانوادش نیست .
امیدوارم هر جا که هست غرق شادی و شعف باشه .
راننده تاکسی عزیز و شرلوک هلمز نازنین , از صمیم قلب فوت پدرتونو تسلیت میگم .
ما رو تو غم خودتون شریک بدونین .

۱۳۸۲/۰۶/۲۲

آخ قناری من

آخ که کمرمو شیکستی قناری من.
آخه من چقدر هوای تو رو داشته باشم ؟
هان ؟!!!
آخه کدوم موجود ابلهی (بلا نسبت دوستان ) غیر من میتونه واسه ماشینی که یه میلیون میخرنش ششصد هزار تومان خرج کنه ؟!!!
هان ؟!!!
باز میرن گوشه گیر از قبرس میارن !!!!!

۱۳۸۲/۰۶/۱۸

از دل برود هر آنکه از ديده برفت

سلام
بی مقدمه, خيلی جاتون خالی بود .
کجا خالی بود ؟
کنسرت عليزاده ديگه .
يه شب خوب .يه هوای عالی . يه محيط دلپذير . يه ساز بی نظير و فوق العاده گوش نواز به نام دودوک و دو نوازنده ی فوق العاده .حسين عليزاده و ژيوان گاسپاريان .
و يه حس فوق العاده ی ديگه اينکه , بليط کنسرت رو يه دوست خوب , به صورت کاملا غير منتظره بهتون هديه کرده باشه . يعنی يه سورپريز ديوانه کننده . گرچه جای خالی خودش خيلی ناراحت کننده باشه شب کنسرت .
راستش رفته بودم وبلاگ بزرگ و ديدم يه مطلب راجع به کنسرت نوشته که خيلی انتقادی بود .
حالا از گرون بودن بليط کنسرت بگذريم که جناب بزرگ روشون نشده ازش انتقاد کنند و احتمالا دليل اصلی اينکه کنسرت بهشون نچسبيده همين بوده .(اينو با لحن طنز بخونين لطفا ) ميرسیم به اينکه منم با يه سری از حرفاش موافقم .
مثلا اينکه منم از اين ساز سلانه خوشم نيومد و به دلم نچسبيد . و متاسفانه اولين بار بودش که از تکنوازی عليزاده اون لذت هميشگی رو نبردم و يا اونکه فضای باز از تمرکز آدم موقع اجرا کم ميکنه , به نظر من هم حرف بی ربطی نبود . ولی نميدونم چرا به اون طرف قضيه اشاره نکرده .
ميدونين انصافا اين دودوک با اون نوازنده محشرش , معرکه بود . بی نظير بود . ديوانه کننده بود و منو با خودش برد به اعماق تاريخ . به کوهستان , به دريا , به اوج شادی و به نهايت غم .
و ممنونم از حسين عليزاده که اين آدمو با خودش به ايران آورده و باعث شد که اين همه ديوونه بشم .
در ضمن در قسمت دوم کنسرت که هم نوایی و هم نوازی داشت تنظيم بی نظير ساز ها که کار عليزاده بود به شدت نمايان و لذت بخش بود .
خوب مطلب تموم شد . حالا حتما ميپرسین که اين حرفا چه ربطی به تيتر قضيه داشت . اين يه خورده خصوصيه .
ميدونين من فکر ميکردم اين جناب بزرگ وقتی بدون من بره کنسرت عليزاده اول ياد جای خالی من ميفته و جای منو خالی ميکنه .اما زهی خيال باطل که اونجا ياد همه بر و بچ افتاده الا گوشه گير .
منم حسوديم شد . آره مگه ما دل نداريم . داريم . خيلی نازکشم داريم !!!!!
حالا متوجه شدين اون تيتر بی ربط واسه چيه ؟!!!

۱۳۸۲/۰۶/۱۰

سلام

سلام
یه سلام دیگه
یه روز دیگه
یه شروع دیگه

دلم برای همتون تنگ شده بود .
دلم برای اینجا تنگ شده بود .
دلم برای خونه های شما تنگ شده بود .
خیلی .............

حالا اینجام .
دوباره اومدم . کرکره رو دادم بالا , دارم گرد گیری میکنم .
آخ کمرم ....
یا این کرکره سنگین شده . یا کمر من .......
بی خیال !!!!!