۱۳۸۲/۰۴/۲۷

... من

آخ , که داغ دوریت , سوخت اساس هستی ام
خفته ی دلفريب من, گو, ز چه رو شکستی ام ؟

ساحل امن من تويی , نو گل اين چمن تويی
با تو به اوج رفته ام , تو ز جهان گسستی ام

مست کنم , رها شوم , نور شوم , خدا شوم
تا که بنوشم از لبت , جرعه ی ناب مستی ام

صاحب اين سرا تويی , بنده منم , خدا تويی
من چه قصور کرده ام , در همه بت پرستی ام ؟

رفتی و ای عجب , چرا ؟ ياد ز ما نمی کنی ؟
بلبل خوش ترا نه ام , گو, ز چه رو شکستی ام ؟

" شاهد " مرگ من تويی , گور تويی , کفن تويی
بار غم تو می کند , پاره , طناب هستی ام

... من , اميد من , غنچه ی ناز و خسته ام
آخ , که داغ دوريت , سوخت اساس هستی ام

گوشه گير 1382 همين روزا

هیچ نظری موجود نیست: